شهدا سال ۶۶ -وصیتنامه شهید سید محمدجعفر (امین) قرشی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهيد سيد محمد جعفر (امين) قرشي »
بسمالله الرحمن الرحیم ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه. اشهد ان لاالهالاالله و اشهد ان محمد رسولالله و اشهد ان علیاً ولیالله. با سلام بر محمد (ص) و علی ولیالله (ع) و با درود بر حسینثارالله (ع) و مهدی بقیهالله (عج) و خمینی روحالله. ای آسمان! خون گریه کن که شاهد مظلومیت شهدای همیشه مظلوم اسلام بودهای. ای زمین! ناله کن چراکه شاهد به خون غلتیدن قامتهای افراشته شهدا بودهای و خون آنها جایجای تو را تطهیر...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهيد سيد محمد جعفر (امين) قرشي »
بسمالله الرحمن الرحیم ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه. اشهد ان لاالهالاالله و اشهد ان محمد رسولالله و اشهد ان علیاً ولیالله. با سلام بر محمد (ص) و علی ولیالله (ع) و با درود بر حسینثارالله (ع) و مهدی بقیهالله (عج) و خمینی روحالله. ای آسمان! خون گریه کن که شاهد مظلومیت شهدای همیشه مظلوم اسلام بودهای. ای زمین! ناله کن چراکه شاهد به خون غلتیدن قامتهای افراشته شهدا بودهای و خون آنها جایجای تو را تطهیر...
شهدا سال ۶۶ -وصیتنامه شهید محمد علی هاتفی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهيد محمد علي هاتفي »
بسمالله الرحمن الرحیم ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفاً کانهم بنیان مرصوص. شکر و سپاس خداوند تبارکوتعالی را که بر ما منت نهاد و ما را جزء کسانی قرارداد که درراه او برای اسلام بجنگیم و ما را در این برهه از زمان، یعنی زمان سرافرازی اسلام قرارداد. خداوندا! به ما توفیق بده تا بتوانیم بنده و فرمانبر تو باشیم، نه برده و بنده شیطان. خدایا! به ما کمک کن تا اینکه شیطان نتواند ما را به جائیکه...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهيد محمد علي هاتفي »
بسمالله الرحمن الرحیم ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفاً کانهم بنیان مرصوص. شکر و سپاس خداوند تبارکوتعالی را که بر ما منت نهاد و ما را جزء کسانی قرارداد که درراه او برای اسلام بجنگیم و ما را در این برهه از زمان، یعنی زمان سرافرازی اسلام قرارداد. خداوندا! به ما توفیق بده تا بتوانیم بنده و فرمانبر تو باشیم، نه برده و بنده شیطان. خدایا! به ما کمک کن تا اینکه شیطان نتواند ما را به جائیکه...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه مفقودالاثر فرامرز سلیمانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
آنانکه عاشق الله بودند، قدم در راه حق نهادند و آرامش ابدی را در وادی امن الهی و بر خوان گسترده حسینی (ع) تجربه کردند. فرامرز، از مجنون صفتانی بود که ۱۳۴۷/۵/۷ در روستای کوشکک نیریز میان خانوادهای کشاورز و متدین قدم به عرصههستی نهاد. دوران کودکی را به سرعت سپری کرد و برای آموختن، دوره ابتدایی و راهنمایی را در کوشکک طی کرد و متوسطه را تا سال اول نظری ادامه داد. سپس ترک تحصیل کرد و...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
آنانکه عاشق الله بودند، قدم در راه حق نهادند و آرامش ابدی را در وادی امن الهی و بر خوان گسترده حسینی (ع) تجربه کردند. فرامرز، از مجنون صفتانی بود که ۱۳۴۷/۵/۷ در روستای کوشکک نیریز میان خانوادهای کشاورز و متدین قدم به عرصههستی نهاد. دوران کودکی را به سرعت سپری کرد و برای آموختن، دوره ابتدایی و راهنمایی را در کوشکک طی کرد و متوسطه را تا سال اول نظری ادامه داد. سپس ترک تحصیل کرد و...
زندگینامه جانباز کهزاد میرشکاری
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
کهزاد میرشکاری در تاریخ 10/8/1341 در روستای قلعه عجم واقع در بخش آباده طشک از توابع شهرستان نیریز در خانوادهای مؤمن و متدین دیده به جهان گشود. در سن 7 سالگی وارد دبستان ابتدایی روستای سرچهان گردید. پس از اتمام دوران ابتدایی تصمیم گرفت به همراه پدر در تأمین امرار معاش خانواده کمک نماید، بنابراین مشغول به دامپروری و کشاورزی گردید. در تاریخ 5/12/1364 عازم جبهه فاو شد. پس از 3 ماه خدمت به منزل مراجعت نموده و...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
کهزاد میرشکاری در تاریخ 10/8/1341 در روستای قلعه عجم واقع در بخش آباده طشک از توابع شهرستان نیریز در خانوادهای مؤمن و متدین دیده به جهان گشود. در سن 7 سالگی وارد دبستان ابتدایی روستای سرچهان گردید. پس از اتمام دوران ابتدایی تصمیم گرفت به همراه پدر در تأمین امرار معاش خانواده کمک نماید، بنابراین مشغول به دامپروری و کشاورزی گردید. در تاریخ 5/12/1364 عازم جبهه فاو شد. پس از 3 ماه خدمت به منزل مراجعت نموده و...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید هادی رنجبر
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد هادي رنجبر »
هادی در سال ۱۳۵۰ در شهر نیریز در خانوادهای متدین و مذهبی پا به عرصه وجود گذاشت و از زمان نوزادی آوای حق ـ اذان و اقامه ـ در گوشش طنین افکند. تحصیلات ابتدایی را در دبستان فرهمندی با موفقیت به پایان رساند. دوره راهنمایی را در مدرسه ولیعصر (عج) آغاز و سال سوم راهنمایی بود که درس را رها کرد و به جبهه رفت. وی زمانی که خود را شناخت، سعی داشت بهطور مستقل و با تکیهبر اراده...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد هادي رنجبر »
هادی در سال ۱۳۵۰ در شهر نیریز در خانوادهای متدین و مذهبی پا به عرصه وجود گذاشت و از زمان نوزادی آوای حق ـ اذان و اقامه ـ در گوشش طنین افکند. تحصیلات ابتدایی را در دبستان فرهمندی با موفقیت به پایان رساند. دوره راهنمایی را در مدرسه ولیعصر (عج) آغاز و سال سوم راهنمایی بود که درس را رها کرد و به جبهه رفت. وی زمانی که خود را شناخت، سعی داشت بهطور مستقل و با تکیهبر اراده...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید یوسف معصوم پور
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
اول مردادماه سال ۱۳۴۷، یادآور تولد عزیزی بود که در مکانی سرشار از عشق و علاقه به اهلبیت (ع)، در قلعهخواجه نیریز پا به عرصه حیات گذاشت و گُل وجودش بانام نیکوی یوسف مزیّن شد. دوره ابتدایی را در دبستان ۱۵ خرداد قلعهخواجه به پایان رساند. به دلیل کهولت سن پدر و مشکلات مالی خانواده موفق به ادامه تحصیل نشد و برای کمک به خانواده در تأمین معاش به شغل شریف کارگری پرداخت. بهراستی در عرصه زندگی بازویی...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
اول مردادماه سال ۱۳۴۷، یادآور تولد عزیزی بود که در مکانی سرشار از عشق و علاقه به اهلبیت (ع)، در قلعهخواجه نیریز پا به عرصه حیات گذاشت و گُل وجودش بانام نیکوی یوسف مزیّن شد. دوره ابتدایی را در دبستان ۱۵ خرداد قلعهخواجه به پایان رساند. به دلیل کهولت سن پدر و مشکلات مالی خانواده موفق به ادامه تحصیل نشد و برای کمک به خانواده در تأمین معاش به شغل شریف کارگری پرداخت. بهراستی در عرصه زندگی بازویی...
شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید اصغر نجیبی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
بسم الله القاصم الجبارین ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیلالله امواتاً بل احیاءٌ عند ربهم یرزقون. 1 مپندارید آنها که در راه خدا کشته شدهاند، مردگانند؛ بلکه آنها زندهاند و نزد پروردگارشان روزی میخورند. من در حالی این وصیتنامه را مینویسم که در برابر مسجد امام زمان(عج) ایستادهام. این وصیتنامه را شروع به نوشتن میکنم. این وصیتنامه را مینویسم و با امام زمان(عج) روبرو میشوم. سلام، سلام گرمی از میان غرش توپ و تانک، سلامی از میان ترکش خمپاره، سلامی گرم...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
بسم الله القاصم الجبارین ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیلالله امواتاً بل احیاءٌ عند ربهم یرزقون. 1 مپندارید آنها که در راه خدا کشته شدهاند، مردگانند؛ بلکه آنها زندهاند و نزد پروردگارشان روزی میخورند. من در حالی این وصیتنامه را مینویسم که در برابر مسجد امام زمان(عج) ایستادهام. این وصیتنامه را شروع به نوشتن میکنم. این وصیتنامه را مینویسم و با امام زمان(عج) روبرو میشوم. سلام، سلام گرمی از میان غرش توپ و تانک، سلامی از میان ترکش خمپاره، سلامی گرم...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه مفقودالاثر غلامرضا هیبتی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
از غلامرضا میگوییم، از او که فرزند رشید و رنجکشیده روستا بود از او که صلابت و استواری را از کوهها و سخاوت و مهربانی را از دشت فراگرفته بود. وقتی مرزوبوم کشورش را مورد تجاوز دشمن دید، مردانه پای در میدان نبرد گذاشت و رسم بیگانهستیزی ایرانی را به نمایش درآورد. پیامش به متجاوز این بود که ایرانی شیعه علی (ع) اجازه ورود خفاشان شبپرست را به دیار ولایت و نور نخواهد داد. غلامرضا، یکم تیرماه سال...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
از غلامرضا میگوییم، از او که فرزند رشید و رنجکشیده روستا بود از او که صلابت و استواری را از کوهها و سخاوت و مهربانی را از دشت فراگرفته بود. وقتی مرزوبوم کشورش را مورد تجاوز دشمن دید، مردانه پای در میدان نبرد گذاشت و رسم بیگانهستیزی ایرانی را به نمایش درآورد. پیامش به متجاوز این بود که ایرانی شیعه علی (ع) اجازه ورود خفاشان شبپرست را به دیار ولایت و نور نخواهد داد. غلامرضا، یکم تیرماه سال...
شهدا سال 59 -زندگینامه شهید جهانگیر بنی اسدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ »
دیر زمانی بود که داغ عشق بر سینه داشت و ندای اناالحق بر لب، برای رسیدن به اوج آسمانها، سبکبال شده بود و دار خود را بر دوش میکشید. اوایل تابستان ـ6/4/1338ـ در روستای زیبا و خوش آب و هوای لایگردوی داراب، در خانهای گِلی، چشمان پاک و بیآلایش گُلی به جهان گشوده شد. آقا اصلان ـ پدرش ـ اورا جهانگیر نامید. بعد از ششمین بهار عمرش، همپای سایر دوستان روستایی خود وارد دبستان بنهکلاغی شد و بعد از...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ »
دیر زمانی بود که داغ عشق بر سینه داشت و ندای اناالحق بر لب، برای رسیدن به اوج آسمانها، سبکبال شده بود و دار خود را بر دوش میکشید. اوایل تابستان ـ6/4/1338ـ در روستای زیبا و خوش آب و هوای لایگردوی داراب، در خانهای گِلی، چشمان پاک و بیآلایش گُلی به جهان گشوده شد. آقا اصلان ـ پدرش ـ اورا جهانگیر نامید. بعد از ششمین بهار عمرش، همپای سایر دوستان روستایی خود وارد دبستان بنهکلاغی شد و بعد از...
شهدا سال 62 -زندگینامه زندگینامه شهید پرویز کشاورز
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد پرويز کشاورز »
از عاشقی میگوئیم که در اولین روز از دی ماه 1343، در روستای حسینآباد قدیم از بخش مرکزی شهرستان نیریز در خانوادهای متدین و مذهبی، با گریه کودکانهاش، لبخند و شادمانی را به لبهای مادر نشاند. با آمدنش سرمای برفهای سرد زمستانی را از یاد بردند و با حرارت وجود پرویز اُنس گرفتند. دوران کودکی را در روستای حسینآباد و در دامان مادر و پدری دلسوز و مهربان سپری کرد. شش ساله که شد راهی دبستان روستا شد...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد پرويز کشاورز »
از عاشقی میگوئیم که در اولین روز از دی ماه 1343، در روستای حسینآباد قدیم از بخش مرکزی شهرستان نیریز در خانوادهای متدین و مذهبی، با گریه کودکانهاش، لبخند و شادمانی را به لبهای مادر نشاند. با آمدنش سرمای برفهای سرد زمستانی را از یاد بردند و با حرارت وجود پرویز اُنس گرفتند. دوران کودکی را در روستای حسینآباد و در دامان مادر و پدری دلسوز و مهربان سپری کرد. شش ساله که شد راهی دبستان روستا شد...
قبلي 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53
54
55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66 67 68 69 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 84 85 86 87 88 89 90 91 92 93 94 95 96 97 98 99 100 101 102 بعدي